در یک روز آرام در شهر کوچک چسترمیل، مین، ایالات متحده آمریکا، یک مانع ناشناخته و نامرئی از آسمان فرود می‌آید و شهر را کاملاً احاطه می‌کند. مردم شهر به دام افتاده و از بقیه جهان جدا شده‌اند. آنها باید راز این مانع و هدف آن را کشف کنند. در این میان، آنها باید با چالش‌های جدیدی مانند کمبود غذا، آب و برق روبرو شوند و همچنین روابط بین خود را دوباره ارزیابی کنند. در حالی که آنها تلاش می‌کنند برای زنده ماندن مبارزه کنند، آنها همچنین باید با مسائلی مانند جنایت، ترس و اختلافات داخلی دست و پنجه نرم کنند. آیا آنها می‌توانند این مانع را بشکنند و به دنیای خارج بازگردند؟

فیلم سازی بی هدف ، چند هفته پیش از عروسی اش در یک کار اداری گیر می افتد و یک ماشین کنترلی سری می سازد و باعث میشود تا با دختری با استعداد در مسیر مسابقه ماشین های کنترلی آشنا شود و ...

همه لیاقت داشتن یک داستان عاشقانه‌ی عالی را دارند. اما برای سایمن این داستان پیچیده است: کسی چیزی از او نمی‌داند و سایمن نمی‌داند همکلاسی ناشناسی که آنلاین عاشقش شده، کیست. حل شدن هر دو مشکل برای او خنده، ترس، و حوادثی که زندگی‌اش را تغییر می‌دهند به ارمغان می‌آورد.

داستان «عطش مبارزه » در آینده رخ می دهد. در این زمان حکومتی ستمگر به نام کاپیتول، همه ساله از میان ۱۲ منطقه ای که بر آنها حکمرانی می کند، از هر منطقه پسر و دختری را بر می گزیند تا در یک رقابت خشن با رقبای شان از منطقه های دیگر مبارزه کنند، در حالی که کل مراحل مبارزه از تلوزیون برای مردم پخش شده و در نهایت کسی برنده می شود که تنها فرد زنده مانده در این رقابت باشد. «کتنیس اوردین» داوطلب میشود تا به جای خواهر کوچکترش که از منطقه آن‌ها برگزیده شده، به مبارزه برود...